از مسائل مبتلابه شهرهای امروز برخی دشواریهای زیستی مثل ترافیک سنگین، آلودگی هوا و آلودگی صوتی است همچنین خدماترسانی به شهرهای امروزی، به ویژه کلانشهرها به دلیل محدودبودن منابع آب و انرژی در مقایسه با رشد تصاعدی شهرنشینی، با مشکلاتی همراه است. جامعهشناسان، بهویژه پژوهندگانی که مطالعات عمیقتری را در حوزه شهرنشینی و مشکلات مردم شهرنشین به انجام رساندهاند، بر این باورند که در بسیاری از شهرها، رویکرد توسعه، انسانمدار نیست و به همین دلیل انسان شهرنشین با مشکلات گوناگونی مثل ترافیک سنگین و آلودگی هوا روبهرو میشود. اگر هرگونه نوسازی و تجددگرایی در حوزه شهرنشینی براساس نیاز انسانها انجام شود انطباق زیستی بهتری حاصل میشود و از انبوه مشکلات امروزه شهرها کاسته خواهد شد. در نوشتهای که در پیشرو دارید خیابان به عنوان یکی از عناصر اصلی شهر با بحث درباره تاریخچه و ویژگیهای خیابان چهارباغ اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است.
خیابان چهارباغ در دوران سلطنت شاهعباس صفوی احداث شد و زمانی که در سال 1006 هجری قمری، خیابان زیبای چهارباغ از محل دروازه دولت(روبهروی کاخ فعلی شهرداری) تا دامنه کوه صفه(دروازه شیراز) کشیده میشد، هنوز بسیاری از شهرها و حتی پایتختهای اروپایی چنین خیابانی نداشتند. پترو دولا- واله، جهانگرد معروف ایتالیایی در کتاب خاطراتش درباره خیابان چهارباغ اصفهان مینویسد: طول این خیابان 3میل و پهنای آن دوبرابر خیابان رم است.
ابتدای این خیابان در جانب شهر اصفهان، عمارت کوچکی است که به شکل کلاهفرنگی ساخته شده و اطرافش تمام ایوان و پنجره است. به گفته وی دوطرف خیابان به روی باغهای کوچکی گشوده میشوند که مردم میتوانند از این باغها استفاده کنند و با توافق باغبانها حتی از میوههای آنها نیز بخورند. بر اساس مدارک موجود، برای احداث خیابان چهارباغ از مهندسان و کارشناسان ماهر آن زمان یاری گرفته شد و در واقع سنگ بنای بلوارهای امروز، یعنی خیابانهای آراسته به درخت و گل و گذرگاههای مجزای سوارهرو و پیادهرو، با احداث خیابان چهارباغ گذاشته شد.
اگرچه چهارباغ در سالهای نخست احداث، برای گردش درباریان و خاندانهای پادشاهی اختصاص یافته بود اما به مرور همه مردم میتوانستند از این خیابان استفاده کنند.احداث خیابان چهارباغ در اصفهان در زمان صفویه، هم یک رویکرد مدرن محسوب میشود و هم نوعی توجه اساسی به نیازهای انسان شهرنشین آن زمان؛ از این رو میتوان خیابان چهارباغ را که هنوز هم از چنین کارکردی برخوردار است، یک خیابان انسانمدار نامید.
نمونه چهارباغ که پیش از احداث بسیاری از بلوارهای معروف اروپایی مثل شانزالیزه در پاریس، ساخته شد و این از مفاخر ایرانیان و مهندسان ایرانی و نشاندهنده نهایت توجه، متخصصان شهرسازی آن روزگار و ایجاد تعادل توسعه شهری و رفاه انسان شهرنشینی است.در رویکرد شهرسازی قدیم ایرانیان، احداث بناهای عامالمنفعه مثل آبانبار، مسجد و مهمانسرا در کنار هم، یک اصل مهم و مشترک بوده است.
با ورود به عصر شهرسازی نوین، عنصر خیابان به عنوان مهمترین نیاز و نماد شهری مورد توجه قرار گرفت. با یک بررسی کوتاه میتوان دریافت که بسیاری از شهرهای ایران در آغاز حول یک خیابان اصلی شکل گرفته و در مراحل توسعه بعدی، خیابانهای دیگر هم به وجود آمدهاند. امروزه آن خیابانهای اولیه با بناهای کهن و فرسوده، در آستانه دگرگونی هستند و در این تحولات شتابزده، بسیاری از میراثهای تاریخی و فرهنگی نیز دستخوش تخریب و تبدیل به بناهای بلندمرتبه جدید میشوند. اما نکته مهم این است که باید دید به همان اندازه که سازندگان خیابان چهارباغ اصفهان به رفاه انسان شهرنشین بها دادهاند، این اصل در مدل و روند شهرسازی ما نیز مراعات شده است یا خیر؟ با بررسی پیشینه شهرسازی در ایران از حدود 200سال پیش به این سو، متأسفانه شاهد روندی هستیم که با اهداف مورد نظر در احداث خیابانهای کامل و انسانمدار همچون خیابان چهارباغ اصفهان مغایرت بسیار دارند.
آمدن ماشین به خیابان، یکی از دلایل بها دادن بیشتر به ماشین توسعه شهری است به طوری که در طول 40سال گذشته به استثنای برخی از خیابانها در تهران و دیگر شهرها که دارای پیادهروهای بزرگ و تفکیک شده و درختان کهنسال هستند و فضای خوب و پسندیدهای برای تردد، خرید و گردش شهرنشینان به وجود آوردهاند، در دیگر خیابانها این ملاحظات وجود ندارد. در بعضی از آنها پیادهرو به کلی غایب است یا آنقدر باریک است که یک نفر به زحمت میتواند در آن تردد کند و بیشتر معابر برای آمد و شد خودروها توسعه پیدا کردهاند. این پرسش به ذهن متبادر میشود که چگونه مردمی که در گذشته دورتر، گذرگاه دلپذیری مثل خیابان چهارباغ اصفهان را بهوجود آوردند، در قرون بعدی با الگوبرداری ناقص و شتابزده از شهرهای خارجی، این همه عرصه را بر شهرنشینان برای رفت و آمد راحتتر و برخورداری از زندگی آرامتر، تنگ کردهاند.به نوعی میتوان آزمون و خطاهای مکرر در الگوبرداری از شیوههای شهرسازی خارجی برای احداث خیابان در شهرهای ایرانی را در بروز چنین مشکلاتی دخیل دانست.
شهرهای امروزی ایران، در مقایسه با شهرهای قدیم بسیار مجهز و چندمنظوره ساخته میشوند. بههمین دلیل ساماندهی چنین شهرهایی نیازمند مدیریت مشترک و چندمنظوره است. بر همین مبنا باید نیاز اساسی شهروندان بهعنوان اولویت نخست برنامهریزی شهری مورد توجه قرار گیرد. اما در روند شهرسازی 50سال اخیر ایران این مبانی کمتر مورد توجه قرار گرفته و مسائل شهرسازی به صورت کلان کمتر دیده شدهاند.
مثلا بخشی از مشکلات کلانشهری مثل تهران که امروزه با مشکلات اساسی مثل آلودگی شدید هوا روبهرو است، ناشی از مکانیابی نادرست و موقعیت جغرافیایی این شهر است؛ مسئلهای که از ابتدا مورد توجه قرار نگرفت، به ویژه که پایتختهای بزرگ جهان بیشتر کنار یک رودخانه پرآب ساخته شدهاند.
امروزه شهرداریها در شهرهای بزرگ ایران وارث مشکلات گوناگون هستند اما راهبرونرفت از این مشکلات، نگاه کلان و متکی به برنامهریزی دقیق بر اساس تأمین رفاه شهروندان است. اگر به هر دلیل از این اصل عدول شود، آثار زیانبار آن به صورت کلاف سردرگم گریبان مردم را میگیرد و هدفهای متکی بر انسانمداری در روند توسعه شهری رنگ میبازند.